معنی اراستن

حل جدول

اراستن

تزیین

فارسی به عربی

اراستن

اجاص مجفف، اکس، ثوب، جمیل، جهز، حلیه، رتب، رتبه، شجاع، صور، طابق، طرز، عاده، عریس، مدی، مرتب، ملابس، نعمه، هاله

فارسی به آلمانی

اراستن

Angewohnheit [noun], Anmut (f), Aufräumen, Backpflaume (f), Gewohnheit [noun], Gnade (f), Grazie (f), Ordentlich, Zustand [noun], Nett, Niedlich

معادل ابجد

اراستن

712

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری