معنی ازاره
لغت نامه دهخدا
ازاره. [اِ رَ / رِ] (اِ) اِزار. ایزار. ایزاره. هزاره. آن قسمت از دیواراطاق و یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین بود.
ازاره. [اِ رَ] (ع مص) بزیارت برانگیختن کس را. (منتهی الارب). بر زیارت داشتن. (تاج المصادر بیهقی). بزیارت بردن. (مؤید الفضلاء). || بزیارت شدن.
فرهنگ معین
(اِ رِ) (اِ.) آن قسمت از دیوار اطاق یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین باشد.
فرهنگ عمید
پایین دیوار که از قسمتهای دیگر متمایز است و آن را با سنگ، آجر، کاشی، یا موزاییک نماسازی میکنند،
حل جدول
رها
گویش مازندرانی
نرده ی چوبی
فرهنگ فارسی هوشیار
لنگ چادر بر گرفته از پارسی (اسم) ازار ایزار ایزاره هزاره آن قسمتد از دیوار اطاق و یا ایوان که از کف طاقچه تا روی زمین بود.
معادل ابجد
214