معنی از خوشنویسان معاصر خط نستعلیق
حل جدول
کیخسروخروش
از خوشنویسان معاصر خط نستعلیق
محمد سلحشور
کیخسرو خروش
معاصر
همزمان
همدوره
هم دوره
فارسی به عربی
معاصر
عربی به فارسی
معاصر , همزمان , هم دوره
لغت نامه دهخدا
معاصر. [م ُ ص ِ] (ع ص) هم عهد و هم زمانه. (غیاث) (آنندراج). هم عصر و هم زمانه. ج، معاصرین. (ناظم الاطباء).
معاصر. [م َ ص ِ] (ع ص، اِ) ج ِ مُعصِر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ معصر به معنی دختری که به رسیدگی حیض نزدیک باشد. (آنندراج).و رجوع به مُعصِر شود. || ج ِ مَعصَرَه. (بحرالجواهر) (اقرب الموارد). و رجوع به معصره شود.
فارسی به انگلیسی
Scribble
خط خط کردن
Scribble
خط
Chirography, Column, Handwriting, Line, Nick, Range, Rank, Score, Script, Streak, Stripe, Verse
فرهنگ عمید
همعصر، همدوره، همزمان،
کلمات بیگانه به فارسی
امروزین - امروزی
فارسی به ایتالیایی
contemporaneo
فارسی به آلمانی
Gleichzeitig, Zeitgenosse (m), Zeitgenössisch
معادل ابجد
2821