معنی استراتژی
فرهنگ معین
نقشه و هدایت عملیات جنگی، نقشه، ترفند، راهبرد (فره)، هر طرح درازمدت برای هدفی خاص: استراتژی اقتصادی، استراتژی نظامی. [خوانش: (اِ تِ تِ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
(سیاسی) استفاده از امکانات برای برنامهریزی جهت رسیدن به هدف معیّن، سیاستگذاری،
(اسم) (نظامی) علم اداره کردن عملیات و حرکات ارتش در جنگ،
حل جدول
راهبرد
فرهنگ واژههای فارسی سره
راهبرد
کلمات بیگانه به فارسی
راهبرد
فارسی به انگلیسی
Strategy
فارسی به عربی
استراتیجیه، الإستراتیجیه
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی جنگ آرایی رزم آرایی (اسم) فن اداره عملیات جنگی دانش رهبری عملیات نظامی سوق الجیش.
فارسی به ایتالیایی
strategia
معادل ابجد
2072