معنی استوار کردن
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Brace, Firm, Ground, Secure, Settle, Solidify, Stabilize
فارسی به عربی
شرکه
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) محکم کردن سخت کردن مو ء کد گردانیدن، درست کردن، صحه نهادن، سخت گرفتن سخت بستن محکم بستن.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
942