معنی افسانهها
حل جدول
اساطیر
افسانهها- اسطورهها
اساطیر
یکی از دو سازنده شهر رم در افسانهها
رمولوس
اساطیر
افسانهها، اسطورهها
مترادف و متضاد زبان فارسی
اباطیل، افسانهها، اوهام، موهومات،
(متضاد) حقایق
فرهنگ عمید
در افسانهها، مرغی بسیاربزرگ که در کوه قاف آشیان داشته، سیرنگ، عنقا،
توده شناسی
شناختن تودۀ مردم، علم به عادات و آدابورسوم تودۀ مردم و افسانهها و ترانههای محلی، فولکلور،
موسیقار
نوعی ساز، سازدهنی،
در افسانهها، مرغی که در منقارش سوراخهای بسیار است و از آن سوراخها آوازهای گوناگون برمیآید،
سرگذشت
آنچه بر کسی گذشته، حادثهای که برای کسی رخ داده، شرح حال: بپرسیدشان کاندر این سادهدشت / چه دارید از افسانهها سرگذشت (نظامی۶: ۱۱۱۳)،
اژدر
در افسانهها ماری بسیاربزرگ که از دهانش آتش بیرون میآمد، اژدها،
(نظامی) نوعی موشک زیرآبی که پس از برخورد به هدف منفجر میشود،
گوش بستر
در افسانهها، موجودی شبیه آدمیزاد که گوشهای پهن و بزرگ داشته چنان که وقت خوابیدن یکی را بستر و یکی را لحاف میکرده،
فرهنگ
علم، دانش،
ادب، معرفت،
تعلیموتربیت،
آثار علمی و ادبی یک قوم یا ملت،
کتابی که شامل لغات یک زبان و شرح آنها باشد، لغتنامه،
* فرهنگ عامه: = * فرهنگ عوام
* فرهنگ عامیانه: = * فرهنگ عوام
* فرهنگ عوام: مجموع عقاید، افسانهها، و ترانههای محلی یک قوم یا سرزمین،
قاف
در افسانهها، کوهی که میپنداشتند سیمرغ بر فراز آن آشیانه داشته: گاه خورشید و گهی دریا شوی / گاه کوه قاف و گه عنقا شوی (مولوی: ۱۹۶)، چنان پهن خوان کَرَم گسترد / که سیمرغ در قاف روزی خورد (سعدی۱: ۳۴)،
* قافتاقاف: [قدیمی، مجاز] سرتاسر جهان، کرانتاکران،
ققنوس
در افسانهها، پرندهای با سوراخهای بسیار بر روی منقار و آوازهای عجیب که هزار سال عمر میکند و هنگامی که عمرش به آخر میرسد هیزم بسیار جمع میکند و بر بالای آن مینشیند و بال بر هم میزند تا هیزم آتش بگیرد و خود با آن بسوزد،
بیوگرافی
بازیگر (1936، تگزاس- آمریکا) با اجرای نقش در تئاترهای محلی تگزاس، بازیگری را آغاز کرد و نخستین بار در سال 1969 با بازی در فرومایه به سینما راه یافت. سه سال بعد، به خاطر ایفای نقشی تأثیرگذار در فیلم هنگامی که افسانهها میمیرند، ستایش منتقدان را برانگیخت و راه را برای ورود به تلویزیون هموار کرد. در سال 1979 برای بازیگری در فیلم گل رز کاندیدا دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد. از فیلمهایش: اینک آخرالزمان، فرومایه، میلیشا، بخشی از بهشت، شجاع، پایان خشونت، سقوط، جواز کشتن، باز هم زندگی میکند، هنگامی که افسانهها میمیرند، مکالمه، چه کسی بچههایم را دوست خواهد داشت؟
معادل ابجد
203