معنی التجا

لغت نامه دهخدا

التجا

التجا. [اِ ت ِ] (ع مص) التجاء. پناه گرفتن. (منتهی الارب). پناه آوردن. (غیاث اللغات): بسجستان رفت بر قصد خدمت سلطان و التجا بظل حمایت و عنایت او. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). || (از «ل ج ی ») خواندن خود را بسوی غیر قوم خود. (منتهی الارب).

فرهنگ عمید

التجا

پناه بردن، پناهنده شدن، پناه گرفتن،

حل جدول

التجا

پناه

پناه جستن و پناه جویی

فارسی به ترکی

فرهنگ فارسی هوشیار

التجا

‎ (مصدر) پناه بردن پناه جستن پناهیدن. (التجا بسایه دیواری کردم. ) (گلستان)، (اسم) پناه.

معادل ابجد

التجا

435

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری