معنی امریه

لغت نامه دهخدا

امریه

امریه. [اَ ری ی َ] (اِ) مأخوذاز تازی، دستور کتبی، گویند: امریه ای صادر کردند.

امریه. [اَ ری ی َ] (اِخ) از فرقه های غلات شیعه که می گفتند علی (ع) در امر رسالت با حضرت رسول شریک است. (از کتاب خاندان نوبختی ص 250).

حل جدول

امریه

دستور نظامی

دستور کتبی

دستور کتبی، ابلاغیه

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

امریه

فرمان نامه

کلمات بیگانه به فارسی

امریه

فرمان نامه

مترادف و متضاد زبان فارسی

امریه

توقیع، دستخط، فرمان، منشور

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

امریه

توجیه، وصفه

فرهنگ فارسی هوشیار

امریه

دستور کتبی

فارسی به آلمانی

امریه

Verordnung (f), Vorschrift (f)

معادل ابجد

امریه

256

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری