معنی امپریال

لغت نامه دهخدا

امپریال

امپریال. [اَ پ ِ] (فرانسوی، ص) امپراتوری. شاهنشاهی. (فرهنگ فارسی معین). || (اِ) نوعی سکه ٔ طلا که در دوره ٔ تزاری در روسیه رواج داشته است. (ناظم الاطباء). (از فرهنگ فارسی معین). || نوعی بازی ورق. (فرهنگ فارسی معین) (از لاروس کوچک).

فرهنگ معین

امپریال

(ص.) امپراتوری، شاهنشاهی، (اِ.) سکه ای طلا که در دوره تزاری در روسیه رواج داشته است، نوعی بازی ورق. [خوانش: (اَ پِ) [فر.]]

فرهنگ عمید

امپریال

سکه‌ای طلا که سابقاً در دورۀ تزاری در روسیه رایج بوده،

حل جدول

امپریال

شاهنشاهی

فرهنگ فارسی هوشیار

امپریال

امپراتوری

معادل ابجد

امپریال

284

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری