معنی انارک

لغت نامه دهخدا

انارک

انارک. [اَ رَ] (اِخ) دهی است از بخش جبال بارز شهرستان جیرفت با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه ومحصول آن گندم، میوه و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

انارک. [اَ رَ] (اِخ) قصبه ٔ مرکزبخش انارک شهرستان نائین با 2173 تن سکنه. آب آن ازچشمه و قنات و محصول آن غلات و اشجار است. دارای معادن سرب، مس، زغال سنگ و منگنز و نیز ادارات دولتی و 12 باب دکان است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

انارک. [اَ رَ] (اِخ) یکی از بخشهای سه گانه ٔ شهرستان نائین و در شمال خاوری این شهرستان واقع است. این بخش ازشمال بدشت کویر، از جنوب به بخش حومه ٔ نائین از خاور ببخش خوربیابانک و از باختر به شهرستان اردستان محدود است. منطقه ٔ این بخش مسطح است و فقط یک رشته ارتفاعات از جنوب خاوری بطرف شمال باختری کشیده شده که در طرف شمال بکوههای منفرد ختم میشود. هوای بخش بعلت متصل بودن به پشت کویر گرمسیر است و آب زراعی آن ازقناتها و کمی از چشمه هاست. محصول عمده ٔ آن گندم، جو، سردرختی مانند انار و انجیر و توت است. شغل بیشتر مردم زراعت، و صنایع دستی محلی فلزکاری است و بواسطه ٔ وجود معدن سرب، مس، زغال سنگ، نیکل و انتیمون بیشترمردم در انارک مشغول کار هستند. این بخش از یازده آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن با قصبه ٔ انارک 2476 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

انارک. [اَ رَ] (اِخ) دهی از بخش چوار شهرستان ایلام با 100 تن سکنه. آب آن از چشمه و محصول آن غلات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

انارک. [اَ رَ] (اِخ) دهی از بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده با 189 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و حبوب است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

معادل ابجد

انارک

272

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری