معنی انتقامجو

لغت نامه دهخدا

انتقامجو

انتقامجو. [اِ ت ِ] (نف مرکب) کینه کش.

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

انتقام‌جو

تلافی‌جو، کینه‌توز، کینه‌کش، کینه‌ور، منتقم،
(متضاد) معفو

فرهنگ فارسی هوشیار

انتقامجو

کینه کش

واژه پیشنهادی

انتقامجو

کیننه ای

معادل ابجد

انتقامجو

601

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری