معنی انسانیت

لغت نامه دهخدا

انسانیت

انسانیت. [اِ نی ی َ] (ع مص جعلی، اِ مص) مردمی. آدمیت. (یادداشت مؤلف). || تربیت و اخلاق نیک که از مشخصات انسان است. (فرهنگ فارسی معین). مردمی و مروت و تمدن و تربیت و ملایمت و خوش خلقی و ادب. (ناظم الاطباء).
- بی انسانیت، بی تربیت و بی ادب. (ناظم الاطباء).


انسانیت پرور

انسانیت پرور. [اِ نی ی َ پ َ وَ] (نف مرکب) پرورنده ٔ انسانیت و مردمی و اخلاق نیک بشری. (از یادداشت مؤلف).


انسانیت کردن

انسانیت کردن. [اِ نی ی َ ک َ دَ] (مص مرکب) مردمی کردن. (یادداشت مؤلف).

فارسی به انگلیسی

انسانیت‌

Humaneness, Humanism, Humanity, Humanness

فارسی به ترکی

انسانیت‬

insanlık, adamlık

فرهنگ فارسی آزاد

انسانیّت

انسانیّت، بشریت، مردمی، صفات حسنه و اخلاق حمیده که انسان بدان مختص و ممتاز میباشد،

فرهنگ عمید

انسانیت

انسان بودن،
(اسم) رفتار و کردار خوب مطابق اصول اخلاقی،

حل جدول

انسانیت

آدمیت

خوی آدمی


عشق مقدس، قصه انسانیت، قصه رسوایی

اثری از حسین قلی مستعان


عشق مقدس ، قصه انسانیت ، قصه رسوایی

اثری از حسین قلی مستعان

مترادف و متضاد زبان فارسی

انسانیت

آدمیت، بشریت، مردمی، مروت،
(متضاد) حیوانیت

فارسی به عربی

انسانیت

حضاره

واژه پیشنهادی

انسانیت

بشریت

فرهنگ معین

انسانیت

نوعدوستی، انسان بودن، اخلاق نیک. [خوانش: (اِ یَّ) [ع.] (مص جع.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

انسانیت

مردمی، آدمیت

فارسی به ایتالیایی

انگلیسی به فارسی

litterae humaniores

انسانیت

معادل ابجد

انسانیت

572

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری