معنی انگیزه

لغت نامه دهخدا

انگیزه

انگیزه. [اَ زَ / زِ] (اِ) سبب و باعث چیزها. (برهان قاطع) (هفت قلزم) (انجمن آرا) (آنندراج). موجب. علت. (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

انگیزه

(اَ زِ) (اِمر.) باعث، سبب.

فرهنگ عمید

انگیزه

آنچه کسی را به کاری برانگیزاند، سبب، باعث، علت،

حل جدول

انگیزه

محرک

شور

داعیه

مترادف و متضاد زبان فارسی

انگیزه

باعث، جهت، داعیه، دلیل، سبب، علت، محرک، موجب

فارسی به انگلیسی

انگیزه‌

Calling, Cause, Ground, Impetus, Impulse, Impulsion, Incentive, Inducement, Motivation, Motive, Reason, Spring, Spur

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

انگیزه

حافز، دافع، سبب، محرک، منبه، مهماز

نام های ایرانی

انگیزه

دخترانه، آنچه یا آن که کسی را وادار به کار کند، محرک، باعث

فرهنگ فارسی هوشیار

انگیزه

سبب و باعث چیزها، علت

فارسی به ایتالیایی

انگیزه

stimolo

incentivo

movente

معادل ابجد

انگیزه

93

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری