معنی اویس

لغت نامه دهخدا

اویس

اویس. [اُ وَ] (اِخ) نام ولیی که از قرن بوده. (شرفنامه ٔ منیری) (برهان). رجوع به اویس قرنی شود.

اویس. [اُ وَ] (ع اِ) گرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری). یکی از نامهای گرگ است که به عربی ذئب گویند. (برهان).

اویس. [اُ وَ] (اِخ) از خاندان بادوسپان (973- 975 هَ. ق.) که در نور مازندران حکومت داشت. (التدوین).

اویس. [اُ وَ] (اِخ) (شیخ...) ابن شیخ حسن دومین ازآل جلایر (757 هَ. ق. تا 777 هَ. ق.):
من از جان چاکر سلطان اویسم
اگر چه یادش ازچاکر نباشد.
حافظ.
در هر یک از دو خانواده ٔ آل مظفر، ملوک فارس وجلایریان، ملوک بغداد سلطان اویس نامی بوده است که هردو معاصر خواجه و هر دو ممکن است ممدوح خواجه در این غزل باشند و قرینه ای بر تعیین هیچکدام در این غزل موجود نیست. (قزوینی). و رجوع به ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام لین پول شود.


اویس قرن

اویس قرن. [اُ وَ س ِ ق َ رَ] (اِخ) یکی از تابعیان است:
کجاست جابر انصار و کو اویس قرن
ابوعبیده ٔ جراح و مالک اژدر [اشتر].
ناصرخسرو.
رجوع به اویس قرنی شود.


شیخ اویس

شیخ اویس. [ش َ اُ وَ] (اِخ) پسر شیخ حسن بزرگ، از امرای عراق. رجوع به اویس (شیخ...) و حسن بزرگ (شیخ...) شود.


سلطان اویس

سلطان اویس. [س ُ اُ وِ] (اِخ) از ایلخانان فارس. وی مدتی در فارس و شیراز حکومت میکرد و از ممدوحان حافظ شیرازی است. رجوع به اویس و ایلکانی شود.


اویس قرنی

اویس قرنی. [اُ وَ س ِ ق َ رَ] (اِخ) ابن عامربن جزٔبن مالک از طایفه ٔ بنی مراد یکی از پارسایان و از تابعیان است. اصل وی از یمن است. او زندگانی حضرت رسول را ادراک نکرد و به درک صحبت آن حضرت موفق نگردید و بر عمربن خطاب وارد شد و در جنگ صفین با حضرت علی بن ابیطالب بود و بیشتر برآنند که وی در همین واقعه کشته شد به سال 37هَ. ق. برابر 657 م. (الاعلام زرکلی). ابن بطوطه گوید قبر او را به دمشق زیارت کرده است. و باز او گوید:در کتاب المعلم فی شرح صحیح المسلم قرطبی خوانده ام که اویس با جماعتی از صحابه از مدینه بشام می رفت و در راه در بریه ای که در آنجا نه آب و نه آبادی بود وفات کرد. همراهان در کار او درماندند ناگاه حنوط و کفن و آب حاضر دیدند و در شگفتی شدند پس او را شسته و کفن پوشیده و بر او نماز کرده بخاک سپردند و سوار شدند. یکی از آنان گفت بازگردیم و نشانه ای برقبر او گذاریم چون بازگشتند از قبر اثری نیافتند و ابن جزی ملخص و منقح رحله ٔ ابن بطوطه گوید که: بعضی گویند او در جنگ صفین با امیرالمؤمنین علی علیه السلام بوده و بدانجا کشته شد و این اصح است. (از یادداشت مؤلف).


ابن ابی اویس

ابن ابی اویس. [اِ ن ُ اَ اُوَ] (اِخ) نام یکی از روات لغت. (از ابن الندیم).

نام های ایرانی

اویس

پسرانه، گرگ کوچک، شخصی پارسا که از تابعین بوده است

معادل ابجد

اویس

77

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری