معنی ایفاد
لغت نامه دهخدا
ایفاد. (ع مص) برآمدن بر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج). مشرف شدن و برآمدن بر آن. (ناظم الاطباء). || سر برآوردن آهوبره و گوش استیخ کردن. (منتهی الارب) (آنندراج). بلند کردن آهو سر خود را و استیخ کردن گوشهای خود را. (ناظم الاطباء). || شتافتن. (از منتهی الارب) (آنندراج) (تاج المصادر بیهقی). || بلند گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج). بلند شدن چیزی. (از ناظم الاطباء). || وفد فرستادن. (تاج المصادر بیهقی). برسولی فرستادن نزد کسی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). فرستادن. روانه کردن. مراسله. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
[ع.] (مص م.) فرستادن، روانه کردن، ایفاد مراسله.
فرهنگ عمید
فرستادن، گسیل داشتن، روانه کردن،
حل جدول
فرستادن
مترادف و متضاد زبان فارسی
ارسال، فرستادن
فرهنگ فارسی هوشیار
فرستادن روانه کردن (مصدر) فرستادن روانه کردن: ایفاد مراسله.
معادل ابجد
96