معنی ایلات
لغت نامه دهخدا
ایلات. (ع مص) کم کردن حق. (منتهی الارب).
ایلات. (اِ) ج ِ ایل. عنوان مجموع عشایر و قبایل مختلف و مجزا که بطور مستقل و یا لااقل اسماً تابع حکومت مرکزی میباشند و در نقاط مختلف مملکت تحت ریاست مطلق ایلخانی ها و ایل بیگی های خویش زندگی میکنند و غالباً به تربیت احشام وچادرنشینی و گاه به زراعت معیشت کرده اند و میکنند. تعداد ایلات و عشایر ایران زیاد است و آداب و رسوم و طرز معیشت آنها نیز با یکدیگر اختلاف بسیار دارد ولیکن بطور کلی کوچ مرتب سالیانه بین ییلاق و قشلاق و دوری و برکناری از لوازم تربیت مدنی و زندگی در سیاه چادرها (قره چادر) و تربیت مواشی از اوصاف مشترک آنهاست.مطالعه در احوال این عشایر که عامل عمده ای در حیات اقتصادی و اداری ایران است، اهمیت تمام در مردم شناسی دارد. (از دایرهالمعارف فارسی). رجوع به ایل شود.
حل جدول
عشایر
چرآگاه ایلات
یرت
چراگاه ایلات
یرت
از ایلات بختیاری
بهمئی
چرا گاه ایلات
یرت.
از ایلات کرمانشاه
کلهر
چراگاه ایلات، خانه ترکی
یرت
چراگاه ایلات و عشایر
برت
از ایلات کرد ایران
سنجابی
فرهنگ فارسی هوشیار
ترکی تیره ها دوده ها (اسم) جمع: ایل طوایف قبایل.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
442