معنی باریک میان
لغت نامه دهخدا
باریک میان. (ص مرکب) لاغرمیان. (آنندراج). کمرباریک. (ناظم الاطباء). آنکه کمر باریک دارد. ظریف قد و متناسب اندام. (دِمزن). اَخَمص. اَقَّب. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب).اَهیَف. اَهضَم. مخصَّر. ضَمر. (دهار). ضامِرَه. ضامِر. مَهَفهَت. هیفار؛ زن باریک میان. (منتهی الارب).
فرهنگ عمید
لاغر، لاغرمیان، کمرباریک، دارای کمر باریک،
حل جدول
هیفا
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) آنکه کمرش باریک باشد لاغر میان کمر باریک.
معادل ابجد
334