معنی بایس

لغت نامه دهخدا

بایس

بایس. [ی ِ] (ع ص) بائس. مردی که به وی سختی یا بلیتی یا درویشی رسیده باشد. (آنندراج). سختی رسیده. (مهذب الاسماء).

فرهنگ معین

بایس

(یِ) [ع.] (ص.) بی نوا، ناتوان.

حل جدول

بایس

بینوا

گویش مازندرانی

بایس

بایست

فرهنگ فارسی هوشیار

بایس

(صفت) بی نوا سختی رسیده ناتوان.

معادل ابجد

بایس

73

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری