معنی با محبت
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Affectionately, Kind
فرهنگ فارسی هوشیار
آنکه با محبت است، دوستدار، محب
فارسی به ایتالیایی
affettuoso
فارسی به آلمانی
Warmherzig [noun], Warmherzigkeit [noun]
واژه پیشنهادی
مهروَر
معادل ابجد
453
Affectionately, Kind
آنکه با محبت است، دوستدار، محب
affettuoso
Warmherzig [noun], Warmherzigkeit [noun]
مهروَر
453