گرفته
اصبح
Ankommen, Bekommen, Kommen, Werden
516
ورآمده
بدست آمده
عمده
زودتر آمده
دیرتر آمده
بند آمده
بدست امدن
به دست امده
بدست آمدن
به دست آمده
به دست اوردن
دست بندها
دست پرنده
راست روده
دست سودن
بسته شده
دست مایه
درست شده