معنی برانگیختگی

لغت نامه دهخدا

برانگیختگی

برانگیختگی. [ب َ اَ ت َ / ت ِ] (حامص مرکب) حالت و چگونگی برانگیخته. تحریض. تحریک. اغراء. (ناظم الاطباء). رجوع به برانگیختن شود.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

برانگیختگی‌

Excitation, Excitement

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

برانگیختگی

1313

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری