معنی بررسی
لغت نامه دهخدا
بررسی. [ب َرْ، رَ / رِ] (حامص مرکب) بازرسی. تفتیش. تنقیب. (یادداشت مؤلف). فحص. (یادداشت مؤلف). پرسش. پرس و جو.
- بررسی شدن، تفتیش شدن. بازرسی شدن.
|| امعان نظر در نوشته ای. غوررسی و اظهار نظر در محتوای کتابی یا مقاله ای. مطالعه. اقتراح.
فرهنگ معین
(بَ رِ) (حامص.) رسیدگی، تحقیق.
فرهنگ عمید
رسیدگی، وارسی،
مطالعه و تحقیق،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
امعان، بازدید، بازبینی، تتبع، تجسس، تحقیق، تعمق، تفحص، جستجو، رسیدگی، غور، کاوش، مداقه، مطالعه، ملاحظه، نظارت، وارسی
فارسی به انگلیسی
Check, Dissection, Evaluation, Examination, Inquiry, Inspection, Investigation, Overhaul, Probe, Review, Scan, Scrutiny, Search, Study, Survey, View
فارسی به ترکی
incelemek
فارسی به عربی
تشاور، دراسه، مسح
فرهنگ فارسی هوشیار
رسیدگی تحقیق.
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Abgeben, Einhalten, Kontrolle (f), Prüfen, Scheck (m), Studium
معادل ابجد
472