معنی برنده
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
دارای برد، پیروز، موفق. [خوانش: (بَ رَ دِ) (ص.)]
دارای ویژگی یا توانایی بریدن، تیز، بران، جدی، مؤثر و سخت. [خوانش: (بُ رَّ دِ) (ص.)]
فرهنگ عمید
کسی که چیزی را از جایی به جای دیگر ببرد،
کسی که در قمار یا مسابقه پیروز شود،
دارای توانایی برای بریدن، تیز،
[عامیانه، مجاز] دارای توانایی در انجام کارها، قاطع،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Bearer, Biting, Gainer, Incisive, Keen, Winning, Remover, Trenchant, Victor, Victorious, Winner
فارسی به ترکی
فارسی به عربی
حاد، فائز، فوز
فرهنگ فارسی هوشیار
قطع کننده
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Gewinner (m), Sieger (m)
واژه پیشنهادی
حاد
معادل ابجد
261