معنی برچسب
لغت نامه دهخدا
برچسب. [ب َ چ َ] (اِ مرکب) تکه ٔ کاغذ که بر آن نوع جنس و محل ساخت و دیگر مشخصات نویسند یا چاپ کنند و روی شیشه ها و بطریها چسبانند. قطعه ٔ کاغذی که روی اجناس چسبانند تا معرف جنس و قیمت آنها باشد. اتیکت. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(بَ. چَ) (اِمر.) تکه ای کاغذ که بر آن نوع جنس ومحل ساخت و دیگر مشخصات را نوشته یا چاپ کنند و روی کالا چسبانند، اتیکت.
فرهنگ عمید
کاغذی که روی اجناس و کالاها میچسبانند و در آن نوع جنس و قیمت آن را تعیین میکنند، اتیکت،
[مجاز] تهمت، نسبت ناروا،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اتیکت، انگ، نسبت ناروا
فارسی به انگلیسی
Label, Mark, Sticker, Tally, Ticket
فارسی به ترکی
etiket, bandrol
فارسی به عربی
بطاقه، علامه
فرهنگ فارسی هوشیار
قطعه کاغذی که روی اجناس چسبانند تا معرف جنس وقیمت آنها باشد
فارسی به آلمانی
Etikett (n), Kennzeichnen, Marke (f), Schild (m)
معادل ابجد
267