حض
Inflame, Prod, Tempt
ثب، حک، قوت الدفع
1333
فرو ریختن
روشن ساختن
آشکار ساختن
گداختن
در آمیختن
آب فروختن
اب فروختن
آموختن
فروریختن
درامیختن
اموختن
سنگ انداختن
برانگیختن
برانگیخته
برانگیختگی
برانگیخته شدن
بر انگیزنده
ازنوبرانگیختن
از نو بر انگیختن
بش انداختن
سر انگشتان
جر انداختن
برانگیخته شده
برانگیزنده