معنی بزرک

لغت نامه دهخدا

بزرک

بزرک. [ب َ رَ] (اِ) دانه ایست که از آن روغن چراغ گیرند و بعربی کتان گویند. (مجمعالفرس) (فرهنگ شعوری) (انجمن آرای ناصری) (برهان). تخم کتان و هر تخم خردو کوچک. (ناظم الاطباء). بزر کتان. کشدانک. کتان. تخم وش. بذر کتان. زغیر. یانه. (یادداشت بخط دهخدا).
- روغن بزرک، روغن تخم کتان. (یادداشت بخط دهخدا).

فرهنگ معین

بزرک

(بَ رَ) (اِ.) دانه گیاه کتان که از آن روغن گیرند.

فرهنگ عمید

بزرک

تخم کتان که از آن روغن می‌گیرند، دانۀ گیاه کتان،

حل جدول

بزرک

تخم کتان

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

بزرک

بذر الکتان

معادل ابجد

بزرک

229

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری