معنی بندیمه

لغت نامه دهخدا

بندیمه

بندیمه. [ب َ م َ / م ِ] (اِ) تکمه و گوی گریبان را گویند و بجای میم، نون هم بنظر آمده است که بندینه باشد. (برهان). بندینه. تکمه و گوی گریبان را گویند و آنرا بندمه نیز گویند. (آنندراج) (از انجمن آرا). بندمه. بندیمه. بندنه. تکمه و گوی گریبان. (فرهنگ فارسی معین).گویک گریبان و آن را انگل و انگله نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری). رجوع به بندمه و بندنه و بندینه شود.

فرهنگ معین

بندیمه

تکمه، گوی گریبان. [خوانش: (بَ مَ یا مِ) (اِ.) = بندمه. بندنه. بندینه: ]

فرهنگ عمید

بندیمه

تکمه، گوی گریبان،

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

بندیمه

تکمه لباس

معادل ابجد

بندیمه

111

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری