معنی بهادار

لغت نامه دهخدا

بهادار

بهادار. [ب َ] (نف مرکب) دارای قیمت. قیمتی. (فرهنگ فارسی معین).
- اوراق بهادار، اوراقی که نماینده ٔ سرمایه های مولد بهره و درآمد است و این اوراق بمنظور بکار انداختن سرمایه و جلب منفعت، خرید و فروش میشود، مانند سهام شرکتها و اسناد قرضه ٔ دولتی و اسناد خزانه و تمر و برچسب و غیره.

فرهنگ عمید

بهادار

قیمت‌دار، باارزش، گران‌بها،

حل جدول

بهادار

گرانبها، باارزش

مترادف و متضاد زبان فارسی

بهادار

ارزشمند، پرقیمت، ثمین، گرانقیمت، گرانبها،
(متضاد) کم‌بها

فارسی به انگلیسی

بهادار

Expensive

فرهنگ فارسی هوشیار

بهادار

دارای قیمت، قیمتی

معادل ابجد

بهادار

213

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری