معنی حسابدار
لغت نامه دهخدا
حسابدار. [ح ِ] (نف مرکب) آنکه حساب خرج و دخل اداره یا جائی را نگاه میدارد. محاسب. حَسّاب.
فارسی به ترکی
muhasebeci
فرهنگ معین
(~.) [ع - فا.] (ص فا.) (ص مر.) کسی که حساب معاملات و دخل و خرج اداره یا مؤسسه ای را در دفاتر مخصوص ضبط کند.
فرهنگ عمید
کسی که حساب، دادوستد، قرض، و طلب اداره یا مؤسسهای را در دفتر ثبت و محاسبه میکند، محاسب،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
آنکه حساب خرج و دخل اداره یا جائی را نگاه میدارد
فارسی به آلمانی
Buchhalter (m), Buchhalter, Buchhalterin (f)
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
فارسی به ایتالیایی
ragioniere
واژه پیشنهادی
آمارگر
مترادف و متضاد زبان فارسی
حسابدان، محاسب، محاسبهگر
معادل ابجد
276