معنی بهادر
لغت نامه دهخدا
بهادر. [ب َ دُ] (ص) شجاع و دلیر بکمال. (برهان). شجاع و دلیر. (آنندراج). شجاع و دلیر بکمال و آزموده در جنگ و متهور. (ناظم الاطباء). سخت دلاور. (شرفنامه ٔ منیری). دلیر. دلاور. || قوی و پهلوان. زورمند. || سرباز. || سوار. ج، بهادران. (ناظم الاطباء).
فرهنگ معین
(بَ دُ) [تر.] (ص.) دلیر، دلاور، شجاع.
فرهنگ عمید
شجاع، دلیر، دلاور،
پهلوان،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
جسور، دلاور، دلیر، شجاع، شیردل، صارم، صفدر،
(متضاد) جبون
فارسی به ترکی
bahadır
نام های ایرانی
پسرانه، شجاع و دلاور، دلیر، شجاع
فرهنگ فارسی هوشیار
دلیر، شجاع، دلاور
معادل ابجد
212