معنی بیمارى کمبود ویتامین ب

فرهنگ عمید

ویتامین ب

مجموعۀ ویتامین‌های ب۱، ب۲، ب۶، ب۱۲، و ب‌کمپلکس که در غذاهای حیوانی و نباتی مانند فندق، گردو، نخود، لوبیا، عدس، نان گندم، گوشت گاو، گوسفند، مرغ، شیر گاو، و تخم‌مرغ وجود دارد،

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

ویتامین

[فر.] (اِ.) مواد مخصوصی که در اغذیه مختلف وجود دارند و وجود آن ها در جیره غذایی کاملاً ضروری است و کمبود آن ها منجر به امراض مختلفی می شود. ویتامین ها انواع بسیار دارند: آ، ای، ب 1، ب 2، ب 6، ب 12، ب کمپلکس، ث، د، کا و غیره. [خوانش: (تُ) [فر.] (اِ.)]

فرهنگ فارسی هوشیار

کمبود

نقص، کمبود، کم آمد، کسر

لغت نامه دهخدا

کمبود

کمبود. [ک َ] (مص مرکب مرخم، اِمص مرکب) کم بودن. کمی. قلت. نقصان، کمبود غذا. کمبود عواید. (فرهنگ فارسی معین). کسر. کم آمد. نقص. نقیصه. منقصت: کمبود خواربار سبب غلاء آن گردید. از این پارچه یک چارک کمبود دارم. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کمبود داشتن،کسر داشتن. به اندازه ٔ کافی و لازم، موجود نداشتن چیزی.
|| چیزی یا پولی که در هنگام تراز کردن حساب یاپرداخت وام کم می آید. (فرهنگستان). در تداول کمبودی استعمال کنند و صحیح نیست. (فرهنگ فارسی معین). || جای خالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

معادل ابجد

بیمارى کمبود ویتامین ب

844

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری