معنی بیمر

حل جدول

بیمر

بسیار، بی حد، بیشمار

بی شمار، بی حد، بی اندازه

بی شمار


بی شمار

بیمر

بیمر، متعدد


بی حد و اندازه

بیمر


فراوان

بیمر


بی شمار و فراوان

بی حد، بیمر، بی نهایت، جزیل، زیاد، نامحدود، نامعدود

فرهنگ عمید

بیمر

بی‌شمار، بی‌حد، بی‌اندازه،

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیمر

بسیار، بی‌اندازه، بی‌حد، بی‌حساب، بی‌شمار، خیلی،
(متضاد) معدود


بی‌قیاس

بی‌اندازه، بی‌حد، بی‌شمار، بیمر،
(متضاد) معدود


بی‌شمار

بسیار، بی‌اندازه، بی‌حد، بی‌حساب، بی‌قیاس، بیمر، بی‌نهایت، جزیل، زیاد، سرسام‌آور، فراوان، نامحدود، نامعدود،
(متضاد) معدود

فرهنگ فارسی هوشیار

بیمر

(صفت) بیشمار بیحد بیحساب.

واژه پیشنهادی

فراوان و بسیار

بیمر


بی‌شمار

فراوان، بیمر

معادل ابجد

بیمر

252

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری