معنی بیکاره

فرهنگ عمید

بیکاره

بیکار،
بی‌هنر،
ولگرد،
بی‌فایده،

حل جدول

بیکاره

بی هنر، بیفایده، تنبل

لش

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌کاره

بی‌مصرف، تنبل، تن‌پرور، کاهل، لش، مفتخوار، مهمل، ول، ولگرد، بیهوده‌گرد، هرزه‌گرد، ولو، هنجام، هیچکاره،
(متضاد) زرنگ، شاغل

فارسی به انگلیسی

بیکاره‌

Derelict, Idle, Loafer, Unemployed, Wanker, Wastrel

فارسی به عربی

بیکاره

متشرد

فرهنگ فارسی هوشیار

بیکاره

(صفت اسم) بیکار، بیهنر، ولگرد، بیفایده بیسود بیمصرف

معادل ابجد

بیکاره

238

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری