معنی بی‌ایمان

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌ایمان

بی‌اعتقاد، نامومن، نامعتقد، بی‌آیین، بی‌دیانت، بی‌دین،
(متضاد) دین‌باور


باورمند

عقیده‌مند، مومن، معتقد،
(متضاد) بی‌ایمان، ناباور


کفور

حق‌ناشناس، قدرنشناس، ناسپاس، نمک‌بحرام، بی‌ایمان، کافر


بی‌اعتقاد

بی‌ایمان، بی‌دین، ملحد، منکر، ناباور، نارای، هرهری مسلک،
(متضاد) معتقد


باایمان

ایمان‌دار، بادیانت، پارسا، پرهیزگار، دیندار، متدین، متقی، مومن، معتقد،
(متضاد) بی‌ایمان، کافر


کافر

بت‌پرست، بدکیش، بی‌ایمان، بی‌دین، زندیق، لامذهب، مرتد، مشرک، ملحد، منافق، ناسپاس،
(متضاد) مومن

فرهنگ عمید

لامذهب

بی‌دین، بی‌ایمان،


هرهری

کسی که پابند به ‌ایمان و عقیده نباشد، هرهری‌مذهب، بی‌عقیده، بی‌ایمان،


کافر

آن‌که پیرو دین توحیدی نیست، بی‌دین، بی‌ایمان،
[مجاز] ظالم، بی‌رحم،
[قدیمی] ناسپاس، کفران‌کننده،

معادل ابجد

بی‌ایمان

114

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری