معنی بی‌عقلی

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌عقلی

بی‌خردی، جهالت، خلی، دیوانگی، کانایی، نادانی،
(متضاد) خردمندی

فرهنگ فارسی هوشیار

بیعقلی

دیوانگی خلی بیخردی بیهوشی مقابل خردمندی بخردی.

معادل ابجد

بی‌عقلی

222

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری