معنی بی یاور

لغت نامه دهخدا

بی یاور

بی یاور. [وَ] (ص مرکب) بی کمک. بی معین. بی مددکار:
دنیا خطر ندارد یک ذره
سوی خدای داور بی یاور.
ناصرخسرو.
در آن حیرت آباد بی یاوران
زدم قرعه بر نام نام آوران.
نظامی.
رجوع به یاور شود.

حل جدول

بی یاور

دست تنها

فرهنگ فارسی هوشیار

بی یاور

بی مددکار، بی کمک

معادل ابجد

بی یاور

229

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری