معنی تاریخ و حساب سال و ماه

فرهنگ فارسی هوشیار

سال و ماه

‎ سال تا سال همیشه همواره: گفتم زمانه خاضع او باد سال و ماه گفتا خدای ناصر او باد جاودان (فرخی)، عمر روزگار، تاریخ، حساب سال و ماه نگهداشتن.


سال و مه

‎ سال تا سال همیشه همواره: گفتم زمانه خاضع او باد سال و ماه گفتا خدای ناصر او باد جاودان (فرخی)، عمر روزگار، تاریخ، حساب سال و ماه نگهداشتن.


حد و حساب

حد و مرز، حد و اندازه


روز ماه

(اسم) حساب روز و ماه و سال تاریخ.

لغت نامه دهخدا

سال و ماه

سال و ماه. [ل ُ] (ترکیب عطفی، ق مرکب) سال تا سال. همواره. همیشه:
همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم
بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاب.
ابوطاهر خسروانی.
همه کبر و لافی بدست تهی
به نان کسان زنده ای سال و ماه.
معروفی.
گفتم زمانه خاضع او باد سال و ماه
گفتا خدای ناصر او باد جاودان.
فرخی.
سپید آمدی سنگ او سال و ماه
جز اندر زمستان که بودی سیاه.
اسدی.
او میر نیکوان جهان است و نیکویی
تاج است سال و ماه مر او راو گرزن است.
یوسف غروضی.
رجوع به سال و مه شود.


سال ماه

سال ماه. (اِ مرکب) سالمه. سالگرد. رجوع به سالمه شود.


حساب و کتاب

حساب و کتاب. [ح ِ ب ُ ک ِ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) رجوع به حساب کتاب شود: حساب و کتابی در میان نیست، یعنی سازمان نامرتب و مشوش است.


حد و حساب

حد و حساب. [ح َدْ دُ ح ِ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) حد و اندازه. حد و مرز. حد و مر. حد و حصر. رجوع به حد به معنی اندازه شود.


ماه و پروین

ماه و پروین. [هَُ پ َرْ] (اِ مرکب) ماه فرفین. جدوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماه فرفین و جدوار شود.


سال و مه

سال و مه. [ل ُ م َه ْ] (ترکیب عطفی، ق مرکب) همیشه:
گوش تو سال و مه سرود و سرود
نشنوی نوبه ٔ خروشان را.
رودکی.
شاد باش و دو چشم دشمن تو
سال و مه از گریستن چو وننگ.
فرخی (دیوان ص 211).
|| (اِ مرکب) مجازاً بمعنی عمر و روزگار:
کیل زیان سال ومهت بوده گیر
این مه و این سال بپیموده گیر.
نظامی.
سنجر غم دل چند خوری هیچ نمانده ست
تا چند به ماتم گذرد سال و مه تو.
سنجر کاشی (از آنندراج).
|| تاریخ. || حساب سال و ماه نگاه داشتن و آن را روزمه نیز گویند و تاریخ و توریخ مأخذش از این لفظ فارسی بوده و آن را روزمه نیز گفته اند. (آنندراج). رجوع به سال مه شود.


حساب

حساب. [ح ُس ْ سا] (ع ص، اِ) ج ِ حاسب: بر دست او حملی روان کرد که اقلام کتاب و افهام حساب از حد و حصر آن قاصر آید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). در اعداد کتاب و حساب منتظم بودند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی). پشته ها را چون قلم حساب بند از بند فرو پاشید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1272 هَ. ق. ص 452).

معادل ابجد

تاریخ و حساب سال و ماه

1431

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری