معنی تازهکار
حل جدول
مبتدی
مترادف و متضاد زبان فارسی
بیتجربه، تازهچرخ، خام، کارآموز، مبتدی، ناآزموده، ناشی، نوپیشه، نوچه،
(متضاد) کهنهکار
معادل ابجد
634