معنی تازه وارد

لغت نامه دهخدا

تازه وارد

تازه وارد.[زَ / زِ رِ] (ص مرکب) کسی که تازه ورود کرده باشد و بتازگی آمده باشد. (ناظم الاطباء). جدیدالورود.

فرهنگ معین

تازه وارد

(~. رِ) [فا - ع.] (ص مر.) غریب، ناشناس.

فرهنگ عمید

تازه وارد

کسی که تازه به جایی وارد شده،
[مجاز] بی‌تجربه،

حل جدول

تازه وارد

کم اطلاع و بی تجربه

فارسی به انگلیسی

تازه‌ وارد

Arrival, Fresh, Hot, Latecomer, Newcomer, Tenderfoot

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تازه وارد

نو رسیده نو رس (صفت) کسی که تازه ورود کرده باشد بتازگی آمده جدید الورود.

فارسی به آلمانی

تازه وارد

Einwanderer (m)

معادل ابجد

تازه وارد

624

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری