معنی تالم

فرهنگ عمید

تالم

دردمند شدن، آزرده شدن،
دردناک شدن،
دردمندی،

حل جدول

تالم

اندوه، دردمندی، آزرده شدن

دردمندی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تالم

دردناک، اندوه

کلمات بیگانه به فارسی

تالم

اندوه

مترادف و متضاد زبان فارسی

تالم

الم، اندوه، توجع، درد، دردمندی، رقت، ناراحتی، آزرده شدن، اندوهگین شدن، دردمند شدن

فارسی به انگلیسی

تالم‌

Anguish, Soreness

گویش مازندرانی

تالم

به هرز رفته – هدر رفته – به یغما رفتن محصولات جالیزی

فرهنگ فارسی هوشیار

تالم

دردناک شدن دردیافت ویدا ‎ (مصدر) درد یافتن اندوهگین شدن دردمندی نمودن، (اسم) اندوهناکی اندوهگنی. جمع: تالمات.

فرهنگ فارسی آزاد

تالم

تَأَلُّم، دردمند شدن، درد دیدن، آزرده شدن، دردمندی و اندوهناکی،

معادل ابجد

تالم

471

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری