معنی تحصیلدار

لغت نامه دهخدا

تحصیلدار

تحصیلدار. [ت َ] (نف مرکب) جمعکننده ٔ مالیات. (ناظم الاطباء). نوکر مخصوص اداره ٔ مالیه که مالیات وصول میکند. این لفظ جدیدالاستعمال است و در زمان مشروطه ٔ ایران پیدا شده. (فرهنگ نظام): اسناد خرج دفتری و مفاصای صاحب جمعان و تحویلداران و تحصیلداران و تعلیقجات مناصب جزو و کل به مهر وزراء اعظم رسیده. (تذکرهالملوک چ 2 ص 7).

فرهنگ عمید

تحصیلدار

کسی که مٲمور جمع کردن طلب‌ها و درآمدهای یک اداره یا بنگاه است،

حل جدول

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تحصیلدار

‎ باز ستان بخته، شمارگری (صفت) محصل مالیات مالیات بگیر جمع کننده مالیات و مقرری ها. ‎، محاسب.

معادل ابجد

تحصیلدار

743

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری