معنی تزریقات
لغت نامه دهخدا
تزریقات. [ت َ] (اِ) ج ِ تزریق. درچکانیدنها. و رجوع به تزریق شود.
حل جدول
حقن
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدراسم) جمع تزریق.
معادل ابجد
1118