معنی تصلب
لغت نامه دهخدا
تصلب. [ت َ ص َل ْ ل ُ] (ع مص) سختی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || سخت و محکم شدن. (آنندراج). سخت شدن. (از اقرب الموارد).
- تصلب شرایین، سخت شدن شریانها که نوعی بیماری است.
فارسی به انگلیسی
Sclerosis
فرهنگ معین
(تَ صَ لُّ) [ع.] (مص ل.) سخت شدن.
حل جدول
سخت شدن، تنگی، سفتی
سخت شدن، تنگی و سفتی
تصلب شرایین
تنگ شدن سرخرگها
آترواسکلروزیس، تنگ شدن سرخرگ ها
آترواسکلروزیس
سخت شدن- تنگی و سفتی
تصلب
سخت شدن
تصلب
فرهنگ فارسی هوشیار
فرهنگ عمید
سخت شدن، سفت شدن،
* تصلب شرائین: (پزشکی) سفت و ستبر شدن دیوارۀ سرخرگها و تنگ شدن راه جریان خون که ممکن است باعث فشارخون شود و بیشتر مربوط به پیری و سالخوردگی است،
فرهنگ فارسی آزاد
تَصَلُّب، سخت شدن، سفت شدن، سخت بودن،
واژه پیشنهادی
آلیوم اس
فارسی به عربی
کولوستیرول
معادل ابجد
522