معنی تصنعی

لغت نامه دهخدا

تصنعی

تصنعی. [ت َ ص َن ْ ن ُ] (ص نسبی) ساختگی. (یادداشت مرحوم دهخدا). خلاف حقیقی. و رجوع به تصنع شود.

فرهنگ معین

تصنعی

(تَ صَ نُّ) [ع.] (ص نسب.) ساختگی، مصنوعی.

حل جدول

تصنعی

ساختگی و غیرواقعی

ساختگی، مصنوعی

ساختگی، غیرواقعی، مصنوعی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تصنعی

ساختگی، مصنوعی،
(متضاد) واقعی، حقیقی

فارسی به انگلیسی

تصنعی‌

Affected, Airy, Artificial, Contrived, Factitious, Histrionic, Stilted, Strained, Unnatural, Unreal

فرهنگ فارسی هوشیار

تصنعی

ساختگی

معادل ابجد

تصنعی

620

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری