معنی تقلب کردن

لغت نامه دهخدا

تقلب کردن

تقلب کردن. [ت َ ق َل ْ ل ُ ک َ دَ] (مص مرکب) دورویی کردن. و نادرستی کردن و خیانت نمودن. (ناظم الاطباء).

حل جدول

مترادف و متضاد زبان فارسی

تقلب کردن

حقه زدن، دغلی کردن، دغل‌بازی کردن، نیرنگ ورزیدن، نادرستی کردن

فارسی به انگلیسی

تقلب‌ کردن‌

Bilk, Crib, Deceive, Fudge, Rook

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

تقلب کردن

نادرستی کردن

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

تقلب کردن

806

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری