معنی تق و لق

لغت نامه دهخدا

تق و لق

تق و لق. [ت َق ْ ق ُ ل َ] (ص مرکب، از اتباع) در تداول عامه، کاسد. بی مشتری. بی رونق: بازاری تق و لق، بازاری کاسد. دکانی تق و لق، دکانی بی کالا و مشتری. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

حل جدول

تق و لق

چیز یا اشیایی را گویندکه درست برپا نایستد و لغزان و غیرمحکم باشد.

چیز یا اشیایی را گویند که درست بر پا نایستد و لغزان و غیرمحکم باشد

فرهنگ عوامانه

تق و لق

چیز یا اشیایی را گویندکه درست برپا نایستد و لغزان و غیرمحکم باشد.

معادل ابجد

تق و لق

636

قافیه

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری