معنی تلاشگر

حل جدول

تلاشگر

سختکوش

سخت کوش

جاهد

مترادف و متضاد زبان فارسی

تلاشگر

فعل فعال، ساعی، پرتلاش، زحمت‌کش، پرکار

معادل ابجد

تلاشگر

951

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری