معنی تهویه
فارسی به انگلیسی
Aeration, Airing, Ventilation
فارسی به ترکی
فارسی به عربی
لغت نامه دهخدا
تهویه. [ت َ ی َ / ی ِ] (ع مص) تهویه. هوا دادن.عوض کردن هوای اطاق و محوطه. (فرهنگ فارسی معین).
- دستگاه تهویه، دستگاهی که برای ایجاد هوای مطبوع در سالنها و اماکن عمومی نصب کنند. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(تَ یِ) [ع. تهویه] (مص م.) هوا را عوض کردن، خنک کردن هوا.
فرهنگ فارسی هوشیار
عوض کردن هوای اطاق
فرهنگ عمید
هوا را خنک کردن،
هوای جایی را عوض کردن، داخل کردن هوای تازه در جایی و خارج کردن هوای آلودهبهدود یا بوهای نامطبوع با وسایل مکانیکی یا باز کردن درها و دریچهها،
فارسی به آلمانی
حل جدول
فارسی به ایتالیایی
condizionatore
واژه پیشنهادی
هواکش
معادل ابجد
426