معنی تولب

لغت نامه دهخدا

تولب

تولب. [ت َ ل َ] (ع اِ) کره ٔ گورخر. (دهار). خرکره. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). به معنی خرکره، یعنی بچه ٔ خر. (غیاث اللغات) (آنندراج). || گوساله. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

تولب

(لَ) (ق مر.) مأیوس، دَمق.

حل جدول

تولب

ناراحت و پکر، دلخور و ناراحت

فرهنگ فارسی هوشیار

تولب

کره گور خر

معادل ابجد

تولب

438

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری