معنی جابر

فرهنگ معین

جابر

(بِ) [ع.] (اِفا.) سمتگر، ستمکار.

فرهنگ عمید

جابر

گردنکش، ستمکار،
[قدیمی] کسی که عضو شکسته را جا می‌اندازد و معالجه می‌کند، شکسته‌بند،
[قدیمی] جبران‌کننده،

حل جدول

جابر

زورگو

شکسته بند

مترادف و متضاد زبان فارسی

جابر

بیدادگر، جبار، زورگو، ستمگر، ظالم، قهار، شکسته‌بند،
(متضاد) عادل، دادگر

فارسی به انگلیسی

جابر

Despotic, Tyrannical

فارسی به عربی

جابر

عنیف

نام های ایرانی

جابر

پسرانه، ظالم، ستمگر، نام شیمیدانی معروف و شاگرد امام جعفر صادق (ع)

فرهنگ فارسی هوشیار

جابر

شکسته بند، ستمکار، ستمگر، گردنکش

فرهنگ فارسی آزاد

جابر

جابر، جابر بن عبدالله انصاری از مشاهیر راویان حدیث در شیعه می باشد.
َ

معادل ابجد

جابر

206

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری